اشتباهات درمانی من

ساخت وبلاگ

- نزد روان کاوی می رفتم که به رغم این که به طور قطعی، علت تربیتی داشتن اوتیسم رد شده، علل روان‌کاوانه درمورد اوتیسم می‌گفت و وقتی که حرف‌هایش را نقد می‌کردم می‌گفت که چون تو آسپرگر داری، بیش از حد عینی فکر می‌کنی و حرف‌های مرا نمی‌فهمی و بقیه این مشکل را ندارند! می‌گفتم که به فرض این‌که رفتارهای والدینم باعث رفتارهای اتیستیک در من و مشکلات من شده‌اند، اما این به جای حل مشکل سبب برنامه‌ریزی‌های انتقامی در من علیه آن‌ها می‌شود نه بهبود و حتی آرامش من... نهایتا گفت که دیگر نیا!
- قبول کردم که با چند درمان‌گر نادان و بدون تجربه‌ی کار با بزرگ‌سالان آسپرگری، آخر هفته‌هایی را با چند جوان آسپرگری دیگر جمع شویم و آن‌ها بدون ذره‌ای تلاش برای شناخت منطق فکری ما و کار کردن روی آن‌ها، فقط به طور رفتاری می‌گفتند بکن و نکن! به قدری مسخره هم می‌گفتند که چنین جملاتی از دهان آنها خارج شده‌اند:
سیاست داشته باشید!
گیر ندید به امور!
ابهام رو بپذیرید!
تو نمی‌تونی تعمیم بدی چون خودت نمی‌خوای!!! (شبیه این‌که کسی اختلال یادگیری ریاضی دارد چون خودش نمی‌خواهد ریاضیات را یاد بگیرد!!!) که نهایتا آن گروه فروپاشید و تمامی ما جوانان دچار آسپرگر از آن‌ها جدا شدیم و من دچار افکار جدی خودکشی شدم...)
- نزد روان‌شناس با دیدن تابلو در خیابان رفتن بدون تحقیق و تفحص!
یکی‌شان می‌گفت «ببین رضا تو باید بپذیری و تو ضعیف هستی و حالا اخراجت کردن از مدرسه و...» این حرف‌ها را خودم هم می‌دانم و پول هم نمی‌دهم تا چیزهایی بشنوم که خودم می‌دانم و برایم بدیهی هستند. اگر نشخوار فکری دارم به خاطر وسواس‌های آسپرگرگونه‌ی من است که گاهی تا چند سال هر اتفاق ناراحت‌کننده‌ای را به بهمان خاطره‌ی ناراحت‌کننده‌ی غم‌انگیز ربط می‌دهم و راه‌کار علمی برای کنترل نشخوار وسواس‌گونه ی فکری می‌خواهم...
اشتباهات درمانی مرا تکرار نکنید...
بعدا می‌نویسم که اگر مشکل ارتباطی دارید، پروسه‌ی درست دریافت مداخلات درمانی برای مسائل‌تان چیست...

+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۹/۲۹ساعت توسط رضا |

حرف های یک آسپرگری...
ما را در سایت حرف های یک آسپرگری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aspergerya بازدید : 145 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 7:04