مشکلات روانی ای که در اصل مشکل شناختی اند

مسائل به ظاهر روانی می توانند ریشه ی کاملا شناختی و مکانیکی داشته باشند...
برای مثال استادمان از خانمی میگفت که به خاطر مشکلات ارتباطی به او مراجعه کرده بود. درمورد مشکلاتش پرسیده شد که او به اختلافش با رییسش درمورد مرخصی ندادن اشاره کرد. او گفت که رییسش گفته که بعد عید مرخصی داده ام و حالا امکان مرخصی نیست. در همین جا یک حدس شناختی درمورد این خانم زده شد و آن هم این بود که احتمالا این خانم در حافظه ی کاری در بخش بروزرسانی (آپدیت) اطلاعات مشکل دارد و به خوبی نمی تواند زنجیره ی وقایع را در یک توالی که مرتبا بروز می شوند بفهمد. از او تست اِن بَک گرفته شد که دقیقا چنین چیزی را می سنجد. در این تست توالی ای از حروف یا اعداد نمایش داده می شود و بایستی حواس جمع باشیم که آیا با دیدن یا شنیدن هر عدد یا حرف، تعداد فلان عدد یا حرف قبل هم، همان است یا نه. با گرفته شدن این تست از آن خانم، معلوم شد که چالش های او با دیگران از ضعف بروزرسانی در حافظه کاری است نه ضعف عاطفی و شخصیتی.
در این تصویر، در خبر علمی مربوطه، بیان می شود که زوج هایی که حافظه ی کاری بهتری دارند، از آنجا که بهتر می توانند به صحبت های هم گوش دهند و با توجه به ربط صحبت های کنونی به صحبت های قبلی با بروزرسانی، بهتر صحبت های همدیگر را تحلیل کرده و متوجه میشوند- رابطه ی بهتری با هم دارند.
پس خیلی اوقات زوج هایی که حرف همدیگر را گوش نمی دهند، نیازمند توانبخشی توجه، بازداری تکانه و حافظه کاری هستند.

نوشته شده توسط رضا در ۱۳۹۹/۱۰/۱۸ |