اختلال یا تفاوت شخصیتی

ساخت وبلاگ
با این‌که برچسب نشانگان آسپرگر مردم پسند است، مشکل‌آفرین نیز هست. به سختی می‌شود گفت که آیا نشانگان آسپرگر یک مقوله‌ی مجزا از اختلال رشدی است؟ آیا حقیقتا نوعی از اُتیسم با علل ژنتیکی مشابه آن است؟ یا این‌که یک ریخت شخصیتی (personality type) است و اساسا اختلال به شمار نمی‌رود؟
"معرفی اُتیسم، یوتا فریث، ترجمه حمید رضاپوراعتماد و سارا مهابادی، نشر علم، ۱۳۹۳، صفحه ی ۵۱"

این زنجیره‌ی حوادث باعث افزایش آگاهی نسبت به اُتیسم و بسط مرزهای پیوستار اُتیسم شد. از دهه‌ی ۱۹۹۰ «نشانگان آسپرگر» یک عنوان آشنا برای همگان شده بود. نمونه‌ی بارز نشانگان آسپرگر، فرد باهوشی است که ناتوانی‌های اجتماعی و علایق عجیب دارد. این نمونه‌ی جدید به سرعت با کلیشه‌های قدیمی «نابغه‌ی دیوانه» درآمیخت و این ایده که بسیاری از اشخاص، به خصوص مردان، ویژگی‌های اتیستیک دارند، به سرعت گسترش یافت. کمبود احساسات اجتماعی به همراه علایق وسواس‌گونه، از جمله این ویژگی‌ها هستند. مرزهای پیوستار اُتیسم همچنان در حال تغییر است. آیا روزی یک خط روشن بین اختلالات اُتیسم و تفاوت های طبیعی در شخصیت، ترسیم خواهد شد؟ این یکی از پرسش‌هایی است که می‌بایست حل شود.
"معرفی اوتیسم، یوتا فریث، ترجمه‌ی حمید رضاپوراعتماد و سارا مهابادی، نشر علم، ۱۳۹۲، صفحه ی ۳۴"
-          -          -          -           -          -          -          -          -           -
یکی از ملاک‌های تشخیص آسپرگر این است که سایر ملاک‌های آسپرگر، اشکال واضح بالینی ایجاد کند. اما نمی‌توان مطمئن بود که آیا صرفا تفاوت دو نوع مغز آسپرگری سبب می‌شود که یکی مشکل در عملکرد پیدا کند و دیگری نه یا چنین چیزی مربوط به محیط اجتماعی، فرهنگی و تربیتی است یا هر دو. ملاک‌های تشخیص آسپرگر رفتاری هستند نه با آزمایش خون و تصویربرداری مغزی پس نمی‌توان به طور قطعی مطمئن بود که آیا یک فرد آسپرگر، تمام رفتارهای آسپرگری‌اش از مغز او می‌آید یا تربیت هم در خصوصیات اتیستیک او نقش دارد.
به نظر من، این‌که کجا زندگی کنیم، نقش مهمی در مختل شدن عملکرد به خاطر خصوصیات اتیستیک دارد. من به خاطر نوع مغزم نمی‌فهمم که کسی که وسط صحبت می‌گوید که «میخوای بگم؟»، منظورش سوال نبوده و به او میگویم «نمیخواهم بشنوم» و ناراحت می‌شود. اگر در جامعه‌ای باشم که فاقد این تعارفات باشد، کمتر مشکلات در عملکردم ایجاد می‌گردد. در جامعه‌ای زندگی می‌کنم که به جای این‌که بگویند «فلان حرف را نزن»، می‌گویند «نمیفهمم» و نتیجتا عمل‌کردم در چنین جامعه‌ای مختل می‌گردد. به تغییرات زمانی و شیفت از یک نفر به یک نفر یا از یک کار به کار دیگر یا مبهم بودن مراحل و زمان دقیق انجام امور، مغزم خیلی حساس است و در جامعه‌ای زندگی می‌کنم که یکی از مزخرف‌ترین بروکراسی‌ها را دارد.
تمپل گراندین در کتاب قوانین نانوشته‌ی اجتماعی گفته است که هرگاه در جمعی از آسپرگری‌ها سخن‌رانی می‌کند، تعداد آسپرگری‌های حاضر بیکار زیاد هستند اما در ژاپن چنین مشاهده‌ای کرده که همگی‌شان شاغل هستند؛ آن هم مشاغلی مثل کاردرمانی و مهندسی؛ و اتیستیک‌های با عملکرد پایین در ژاپن هم به کارهایی چون نانوایی اشتغال دارند. (در خیلی جاها اتیستیک‌های با کارکرد پایین تا آخر عمر فاقد شغل هستند) این به خاطر این است که آموزش و پرورش و فرهنگ ژاپن، به شدت به اخلاق و نحوه‌ی درست ارتباط تاکید دارد و تا چند سال دروس مدارس‌شان امور انسانی است و امتحان ندارند. اما در ایران دغدغه‌ی مدرسه و دانشگاه رفتن خیلی مهم است و چنین چیزی باعث می‌شود که خیلی اوقات افراد دارای مشکلات ارتباطی یا اختلالات خفیف اتیستیک به صرف رفتن به مدرسه یا دانشگاه، شناسایی نشوند.

+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۱۵ساعت توسط رضا |
حرف های یک آسپرگری...
ما را در سایت حرف های یک آسپرگری دنبال می کنید

برچسب : اختلال,تفاوت,شخصیتی, نویسنده : aspergerya بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 15:46