بصیرت های ریاضیاتی در درک مسئله ی افراد دچار اوتیسم

ساخت وبلاگ
1، 2، 3، ...
عدد بعدی چیه؟
اکثرا میگن 4. اما پنج هم میشه. چون سه تای نخست، اعدادی اند که فقط بر خود و یک بخش پذیر است پس میشه با درآوردن این الگو میشه گفت عدد بعدی ای رو باید به دست آورد ک فقط بر 1 و خودش بخش پذیر است که میشه 5.
این قضیه ی سری ها رو میشه ب منطق علم تعمیم داد.
مثلا چندین نظریه درباره ی اوتیسم وجود داره:
ضعف نظریه ی ذهن
ضعف عملکرد اجرایی
جهان فشرده
مشکل در نورون آینه ای
و برای همشون نمونه نقض پیدا میشه
مثل اعداد سری، طرف چند اتیستیک رو دیده و بعد الگویی از اون استنتاج کرده ک البته تنها نمیشه یکی از اون الگوها رو استنتاج کرد همان طور ک چند نظریه داده شده در تبیین اوتیسم و برای همشون نمونه نقض پیدا میشه.

مثل اعداد سری، طرف چند اتیستیک رو دیده، بعد الگویی براش توضیح میده مثلا میگ نظریه ی ذهن مشکل داره. اما شاید نمونه هایی تو این مجموعه اضافه بشن ک این الگو کفایت لازم رو برای تبیین نداشته باشه. همان طور که برخی اتیستیک ها نظریه ی ذهن خوبی دارن گرچه درک اجتماعی ضعیفه پس الگوی نظریه ی ذهن برخلاف بیشتر اتیستیک ها ب همشون جواب نمیده.

یک مساله ی دیگر هم مرتبط ب سری هست در منطق علم ب خصوص روانشناسی علمی:
1، 3، 5، ...
عدد بعدی 7 است اما میشه با دو الگو این رو پیش بینی کرد ک پیش بینی یکسانه:
یکی گفت الگوش اعداد فرد پشت سرهمه. یکی میشه گفت اعدادی ک هم فرد هستند هم فقط بر خود و 1 بخش پذیرند؛ ک اگ اینو بگیم تا 7 درست گفته ایم اما بعدش 9 نباید بگیم.
حالا یک مثال مرتبط ب اوتیسم:
اکثر بچه های دچار اوتیسم آزمون سالی و آنه رو اشتباه میکنن. یک الگوی تبیینی ک باهاش میشه این واقعه رو پیش بینی کرد ک ب احتمال بالای پنجاه درصد بچه ی اتیستیک بعدی هم آزمون سالی رو اشتباه جواب میده، ضعف نظریه ی ذهنه درحالی ک الگوی تبیینی عدم انسجام ذهنی و اینکه کودک نمیتونه دو سناریوی مختلف رو دارای شخصیت های یکسان بدونه هم ب همین پیش بینی درست احتمالی منجر میشه.

ب نظرم ریاضیات میتونه خیلی ب ما بصیرت بده در علوم انسانی.
مثلا ما نباید بگیم عدد دو اول نیست چون برخلاف تمامی اعداد اول دیگر زوجه. آنچه اول بودن عددی رو تعیین میکنه فرد بودنشون نیست اگر فقط یک نمونه از مجموعه ی اعداد اول غیرفرد باشه. حالا تصور کنید کسی بپرسه یکی هست ک تمامی کرایتریاهای اوتیسم رو داره و این براش مشکل هم ایجاد کرده اما او برخلاف سایر اتیستیک ها مشکل حسی نداره. همانطور که آنچه اول بودن 2 رو تعیین میکنه زوج نبودنش نیست، اگر بفهمیم اوتیسم بهتر از دیگر لیبل ها میتونه مشکلات کسی کنه رو تبیین کنه، باید لیبل اوتیسم بگیره حتی اگر برخلاف اتیستیک ها مشکل حسی نداشته باشه.

درواقع خیلی اوقات ما استقرا میکنیم از خصوصیات مجموعه ای از انسان ها در روانشناسی باید بین خصوصیات ذاتی و لازم اون مجموعه و خصوصیات اکثریت اعضای اون مجموعه تمایز بذاریم. فکر نکنیم خصوصیت اکثریت اعضای یک مجموعه مساوی خصوصیات تعیین گر عضو بودن در یک مجموعه.
مثلا فرض کنید اکثر خلاف کاران مرد هستند اما نمیشه از این استنتاج کرد ک یک زن نمیتونه خلاف کار باشه.

+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۱/۲۱ساعت توسط رضا |
حرف های یک آسپرگری...
ما را در سایت حرف های یک آسپرگری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aspergerya بازدید : 141 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 22:58